همه ما در خانه و خانواده خود شاهد بوده و هستيم كه كودكان هميشه و هر لحظه از خنده براي ابراز شادي خود استفاده ميكنند. اما به مرور زمان كه بزرگتر ميشوند گويا اين صفت و اين خاصيت فوقالعاده را فراموش ميكنند. گويا در كودكي، همه ما باور داريم كه زندگي، خود اتفاقي شاد است. به همين دليل در حالي كه بچهها و كودكان راههاي زيادي براي نشان دادن شادي و خوشحالي خود دارند اما همگي معمولا از خنديدن براي ابراز اين شادي استفاده ميكنند.
تحقيقات نشان ميدهد كه تا وقتي كودكيم (تا سنين حدود پيش دبستاني) روزانه 300 مرتبه ميخنديم ولي وقتي بزرگتر ميشويم، به عنوان يك بزرگسال تنها روزي 15 دفعه خنده بر لبهاي ما مينشيند. كودكان استاد هنر شاد بود هستند؛ علت اين را هم بايد در اين نكته جستجو كرد كه از نگاه بچهها، آنها هر چه ميخواهند دارند و نگران نداشتههاي خود نيز نيستند. آنها وقتي پدر و مادر خود را ميبينند، شاد ميشوند و ميخندند، از ديدن غذاي خود خوشحال شده، لبخند ميزنند و ميخندند، از بازي كردن با يك توپ كوچك و ساده شاد ميشوند و باز هم ميخندند و در يك كلام، آنها در تمام زندگي كودكانه خود شاد هستند.
كاهش ميزان خنده از كودكي تا بزرگسالي نشان ميدهد كه ما رشد كردهايم و بزرگ شدهايم، ما همه در بزرگسالي نگران چيزهاي گوناگون هستيم، و به اين دليل كمتر و كمتر ميخنديم و ديگر به اندازه يك كودك 2 ساله شاد نيستيم. در كنار مساله نگرانيهاي ما در طول زندگي، سوالهايي اساسي هم مطرح هستند؛ مثل اينكه ما توانايي خنديدن را چه طور از دست ميدهيم؟ آيا واقعا اين توانايي را در طي دوران زندگي و بتدريج از ياد ميبريم؟ و چه كارهايي بايد انجام دهيم تا دوباره بخنديم و شاد باشيم؟
اهل فن معتقدند كه خنديدن عامل مهمي براي شاد بودن در زندگي است؛ پس ارزش آن را دارد كه بيشتر و بيشتر در انجام آن سعي و كوشش كنيم. كودكان با لبخندها و خندههاي هميشگي خود به ما ياد ميدهند كه شاد باشيم.
نظرات شما عزیزان:
نیما
ساعت12:02---13 بهمن 1390
سلام وب قشنگی داری من شما را لینک کردم حالا نوبت شماست من را با دل نوشته های پرنده مهاجر لینک کنhttp://nima1366.loxblog.com